طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

طاها کوچولو

ختنه ووووووووووو40 روزه شدن طاها جونممممممممممممممم

سلام پسر نازنینم.عزیزم بازم مامانی اومد برات از روزهای قشنگت بگه.................                                طاها جونم چند روز پیش ،یعنی 3 روز بعد 40 روزت ،بردیمت ختنه کردیمت مبارکت باشه پسر گلم دیگه واسه خودت مردی شدی مامانی...اوایل خیلی میترسیدم مامانی ،چون اصلا دلشو نداشتم ،اولش نمی خواستم باهات بیام.به بابا مسعود می گفتم خودتون ببرینش ولی بعدش مگه تونستم تو خونه بمونم و تو بری،همین که خواستن ببرنت منم زود آماده شدم رفتیم.وای تا خود مطب دل تو دلم نبود گلم.خلاصه رسیدیم .ولی من اصلا...
28 اسفند 1392

دل نوشته های مادر و جشن های طاها جونم

سلام پسر نازنینم.....سلام عزیز دلم.....طاها جونم اومدم برات از روزهای قشنگ زندگیمون بگم،روز هایی که داریم با تو دلبندمون میگذرونیم....عزیزم اول میخوام از روز به دنیا اومدنت بگم،آره عزیزم تو تاریخ 92/11/8/ روز 3 شنبه،ساعت 8:32 دقیقه صبح چشمای نازتو به دنیای قشنگ باز کردی و من برای اولین بار حس مادر شدنو تجربه کردم.و تو اون حال وهوا اولین چیزی که از دکترم پرسیدم گفتم پسرم سالمه؟و دکترمون گفت بله یه پسر سالم و خوشگل به دنیا آوردی...وای عزیزم همون لحظه چه آرامشی پیدا کردم ،یه نفس راحت کشیدم.وتو عزیزمو ساعت 8:35 دقیقه به من نشون دادن و بردنت.وای چه حالی داشتم برای اولین بار تو رو دیدم.همون لحظه نمیدونم چرا گریه کردم ،فکر کنم از خوشحالی زیاد بود.و...
17 اسفند 1392
1